دکتر نادر نوری ( نافذ )- Dr Naader noory کرمانشاه

سروده ها - نوشته ها - و پژوهشها ی دکتر نادر نوری ( نافذ) - کرمانشاه

دکتر نادر نوری ( نافذ )- Dr Naader noory کرمانشاه

سروده ها - نوشته ها - و پژوهشها ی دکتر نادر نوری ( نافذ) - کرمانشاه

دکتر نادر نوری ( نافذ )- Dr Naader noory  کرمانشاه

آثار واشعار دکتر نادر نوری ( نافذ) - - آزادی بیان اندیشه - کرمانشاه

فکرآورد های دکتر نادر نوری ؛ کرمانشاه- Naader noory ( نافذ) : پزشک و مشاور ژنتیک بیماریهای مادر زادی -
سراینده نویسنده ریاضیدان ( medicomathematist). راستی پذیر - پژوهشگر دنیای دین و دانش

بایگانی

۷۹ مطلب با موضوع «نکته های نافذ ( دکتر نادر نوری )» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

  • نادر نوری
  • ۰
  • ۰

خطاب و جواب

من از بهر بهروز بوده خطابم

تو از حال بهزاد دادی جوابم

دکتر نادرنوری ( نافذ)

  • نادر نوری
  • ۰
  • ۰

  • نادر نوری
  • ۰
  • ۰

رفتار  دینی رفتار عقلی 


رفتار دینی :  پیروی از باور یا دستوری  است که از  دیگران به تو رسیده 


 رفتار عقلی :  پیروی از  باوری است که خود با اندیشیدن به آن رسیده ای 



از سویی دگر    :


لاتَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ

لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا

لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا

  در نتیجه :   .....  

_____________

 دکتر نادر نوری -  ( نافذ )



بر گرفته از وبلاگ دکتر نادر نوری 

  • نادر نوری
  • ۰
  • ۰

استفراغ دین

استفراغ دین


 چرا مردم ایران  روز به روز از دین فرمایشی  گریزان تر می شوند  و بی دین تر؟


 در یخچال در آشپزخانه   خوراکی های خوب و خوشمزه ای چیده شده  و کودکِ خانه   بنا به سرشت خدادادی

هر گاه گرسنه شد به آشپزخانه  رفته  با گرایش  و گزینش خود   هر آنچه  ذات بدنش می طلبد  بر می دارد و می خورد ... 

 تا زمان ناهار...  مادر دلسوز ولی  غافل , جاهل, لجوج  و کوتاه فکر , بر سر سفره ناهار  با زور و خشونت  و گیر و بند 

می خواهد  با قاشق  باز از  آن خوراکی های  خوب و خوشمزه   در دهان کودک نگونبخت  بچپاند  در حالی  شکم کودک انباشته

از همان خوراکی هایی است  که با اختیار و گزینش خود برداشته و خورده ! بر سر سفره  مادر قاشق را  با سماجت  و

 لجاجت و خشونت  تمام  در حلقوم  کودک کرده  می گوید ناهارت را نخورده ای ! باید بخوری !  باید باید ....

در این گیرو دار بگیر و بگری , کودک بد بخت , قاشق به حلقوم رسیده یکباره  اوغ  زده   و هر آنچه هم قبلن خود با اختیار و گزینش

 خود برداشته و نوش جان  کرده بود همه را بالا آورده  و  تمام استفراغ می کند  و  این بار شمکش کلن  بی غذا  میشود ! بی غذا  بی غذا !!!

 دین هم همینگونه است . سرشت انسانی هر فرد  آن اندازه از دین را  که نیاز فطری و  ذاتی او را برآورده می کند

 خود بر می گزیند و خود  بر می دارد

 اگر   بخواهیم  افزون  بر دین سرشتی  را  بر خلاف تمایل ذاتی   و نیروی اختیار فرد با میخ ( همان قاشق)  خشونت و لجاجت  بر مغز  فرد 

بکوبیم میخ ( همان  قاشق )  که به سطح ( حلقوم )   مغزش رسید خواه ناخواه  اوغ می زند  و  تمام آنچه راکه هم قبلن  مغزش

پذیرفته  از مغزش   استفراغ می کند و از دست می دهد   و از بیخ بی دین می شود   بی دین و  بی دین می ماند


    لِقوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

 دکتر نادرنوری آبان 401


  • نادر نوری
  • ۰
  • ۰

 برق گرفته توفان زده 


 توفان زده از  نسیم می ترسد


 برق گرفته از سیم می ترسد 


 دکتر نادر نوری - آبان 1401

  • نادر نوری
  • ۰
  • ۰

نامه ای سرگشاده  به کشور بدستان

 

بلند جنابان ریزو درشت این کشور که به مخ خود به گوش شنوا مفتخر !

 

 همان مدعیان گوشدار بی هوشی که ناله های دردمندان بیهوش را  نمی شنوند .

همان خوش خورهای روی زمین همان کاخ نشین های آخ نبین.

  نوشته های این درد اندیش  روان پریش  را که از سیاه چال غم به شما  دلدادگان  لم  نوشته بخوانید تا  جایگاه درخور خود را بدانید

 در این ساعت های پایانی؛ سال بیرون از حب منصب و مال, بدون تبر و تیشه تنها با دوربین اندیشه چشم اندازِ  به فکر انداز ی را که در سال گذشته کاشته اید , به دور از غرور مرور کنید . به جای ذکرعیان ؛ دمی در نهان  فکر کنید!.

 

سالی که گذشت چه در چنته داشتید ؟ چه کاشتید ؟چه  برداشتید ؟  چه گماشتید ؟ عدالت را سر جایش گذاشتید؟

بر سرمردم چه زدید گِل یا گُل ؟

 بیایید امسال در آغاز این بهار و این کذالک النشور به  تنظیمات کارخانه ی   فطرت پاک  باز گردید به شرف درونی خود قول دهید که در این سال نو دیگر روی ریل ریا راه  نروید کوله بارهای ریا را خالی کنید  با خدا خود پیمان ببندید که خودتان باشید نه ریایتان  با بوق و کرنا سوار قطار دروغ و تکذیب نشوید! به گاری ، به خواری  ، به حرف های  کوچه بازاری  افتخار نکنید به دندانهای عقب مانده دندان عقل نگویید

اگر نمی توانید گریه ای  پاک یا گرهی باز کنید پس کمترناز کنید. ؟

خدمتگزارید ؟ خوب !  چه در چنته  داشته اید یا دارید ؟ خود حجاب خود ، اصلن سربارید ! ز میان برخیزید

ای آقایان!  خدمت سرایان !  با شجاعت و رشادت استعفا دهید. زمیان برخیزید .

 

 مدعی  خدمتید  این بزرگترین خدمتی است که می توانید برای مردم انجام دهید پس اگر

یا ایها المَلَاء اگر عقل در سر دارید دست از سر ملت بردارید ..

 می خند دید که   چه می گوید ؟چرااستعفا؟ ما که از شایستگانیم والگو برای جهانیان ! ما  مهره های  مهر و وفا  آنگاه استعفا ؟

 آری استعفا !

الیس منکم رجل رشید ؟

ای کار بدستان کارد بدستی که هر روز نان مردم را بیشتر از پیش می بُرید و می بَرید آخر شما چه موجوداتی هستید که جز آب دوغ دروغ و تکذیب چیزی بر روی سفره ولی نعمتان خود نمی گذارید؟

 

 شرم داشته باشید و شهامت استعفا

! الیس منکم رجل رشید ؟

 

 شایسته اید ؟ کاردانید ؟ خود گویید و خود خندید ! در صداقت نمره چندید ؟ شایستگی و کار دانی شما را چه کسانی باید حس کنند و تشخیص دهند ؟

 آیا شایستگی و کاردانی شما را جز این توده ی کارد به استخوان رسیده که کار بدست آنها شده اید باید لمس کنند ؟ شهامت دارید یا ندارید شرم داشته باشید واقعیت ها را با حلق های حراف خود تکذیب نکنید

ویل للمکذبین !

الیس منکم رجل رشید ؟؟

دکتر نادر نوری 29 اسفند 1400

 

 

 

 



بر گرفته از وبلاگ دکتر نادر نوری کرمانشاه

  • نادر نوری
  • ۰
  • ۰
 یا رب چه گویم از جهل اشرار

از دست این دوما را نگه دار

 انسان بی دین حیوان دیندار

 دکتر نادرنوری ( نافذ) - دهم مهر 1401

  • نادر نوری
  • ۰
  • ۰
naader255
 وقتی که تمام اجزای هستی درحال فرگشت هستند چرا ما در حال برگشت باشیم ؟
وقتی که زمان ِ حال خود هرگز به عقب بر نمی گردد چرا ما زمان خود را بر اساس زمانهای عقبی تنظیم کنیم؟
زمان گذشته تنها برای عبرت است
زمان حال برای عشرت
و زمان آینده برای عترت
#دکترنادرنوری
Naader noory
  • نادر نوری
  • ۰
  • ۰

خیالات متحده 2

خیالات متحده 


دقیقن چند دقیقه پیش از پیش خواب برخاستم . 

خواستم به جویبار پیچ در پیچ اندیشه ام سریع سری بزنم و یک دسته گل نو بچینم .

ناچار برای بدست آوردن چند برگ آچار دست نیاز به سوی میز مطالعه دراز کردم 

او هم بی سدا چند برگ در دستم گذاشت. 

داشتم مداد زرنگی را بر می داشتم تا نهال های افکارم را بر روی کاغذ بکارد که یکباره برق قهر کرد و اتاقم را ترک . 

در گور تاریکی از تاریکی با نور مهتاب باریکی تنها ماندم . 

جیرجیرک ها از شادی جار زدند و سوسکها هم در آن دم سیاه تا توانستند باربردند.

 ومن هم آرام بر شانه ی سرد سکوت تکیه زدم . 

در گوشه ای گوشیم را شمع و تکه های تمرکزم را جمع کردم بلکه نقطه نوری به کانون افکارم بتابد تا چهار دیواری دلسردی ام را کمی گرم کنم که ناگهان خفاشان خیالات متحده به سرم یورش آورده که کشان کشان مرا از کهکشان فکربه چاه زندان دیاربکر بیندازند

 اما چنگ به آسمان و ریسمان زدم و نعش نقشه کور آن دشمنان نور را به قعرگور فرستادم .

 نمی دانم کدام کودن کمین کرده با کمان کنایه شانه ی شأنم را زخمی کرده بود. و کنون نمی دانم کدام کاهن کوزه های کهنه اش را برکله ام می کوبد

 نمی دانم کرکس های کچل هستی چرا هیچ گاه از مو سیر نمی شوند ؟ 

اما سوگند به شش های شیمیای ام من هتا به پیاز آنها نیاز ندارم سوگند به ناله های شجریان و خنده های رضویان که روزی حنجره ها خنجر ها را پاره خواهند کرد . 

روزی قلم ها قمه ها را قلع و قمع خواهند کرد روزی ریا را به ریالی نخواهند خرید 

روزی خواهد آمد که کسی حاضر نیست دیگر کپسولهای تهی غمپاشان را پر کند و نهال ها به ریش تیشه خواهند خندید 


دکتر نادر نوری - ( نافذ ) - Dr Naader Noory..دوشنبه 29 2 1399 15:12(0) نظربرچسب ها : خیالات متحده

  • نادر نوری