پشیمانم که آزردم دلی را پریشانم زکف دادم گلی را
کجا رفتی ؟ سدایم کن دوباره سدایت حل کند هر مشکلی را
دکتر نادر نوری دی 96
پشیمانم که آزردم دلی را پریشانم زکف دادم گلی را
کجا رفتی ؟ سدایم کن دوباره سدایت حل کند هر مشکلی را
دکتر نادر نوری دی 96
نمی خواهم سراب
ازکجا جویم خدا یک جرعه آب
تشنه ام امّا نمی خواهم سراب
کیست که پاسخ دهد به یک سوال
پاسخی پایا نه حرفی چون حُباب
در حقیقت پرسشی اندیشه زاست
بی گمان بیدار گرداند زخواب
ما که داریم این همه فاضل، چرا
فضل هایشان نمی بخشد جواب
هر بلایی که به کشور می رسد 
از تحجّراست و وجدان خراب
اختلاس ورانت خواری چون دو دیو
می کِشند اکنون وطن در منجلاب
این همه وجدان آلوده سَم است
کاش می شد شست وجدان را درآب
زهد و تقوا گشته تنها یک شعار
توبه فرما خود نترسد از عذاب
فَاستَقِم1 نادر ولی طغیان مکن
عاقبت پس می دهند آنان حساب
1- سوره هود 112
سیاسَت سیاسْت !
هزار آفرین بر سیاست مدار که نه دزد باشد نه چون گرگ هار
فروتن فدا کارفردی امین نه چون لاشه خواری که کرده کمین
به دامش مشو چون سیا سَت سیا سْت مکن خویش برده چو پر از ریا ست
ز شادیِ مردم تو خشنود باش وکیلی خردمند و پر سود باش
چو دستی بگیری مگو پا ببوس منه هیچ منت مشو اُختپوس
به فریاد کشور برس ای دلیر که پژمرد دلها , بر آمد نفیر
پلید است و پست آن سیا ست مدار نمایش چو موسا خفایش چو مار
ندارد به جز پند (نادر) نشان دلا تا توانی به دل آن نشان

دریغ از آن کودک و نو باوه است
که مغزش انبار ترس و یاوه است
دریغ از این درس های بی شمار
که بی ارزش بود و در حدّ شعار
بر گرفته از وبلاگ دکتر نادر نوری کرمانشاه